خلاصه کتاب

چکیده ای از کتاب از خوب به عالی نوشته جیم کالینز

ارسال‌شده در

کتاب “از خوب به عالی” که همچنان اثر کلاسیک به شمار می رود و خیلی زود توانست به محبوبیت زیادی در عرصه ی کسب و کار برسد . “جیم کالینز” که یکی از نویسندگان پرتلاش و مشاور کسب و کار محسوب می شود ، جزو اولین تحلیل‌گران چگونگی به وجود آوردن و حفظ یک کسب و کار است که کتاب‌های دیگری به نام های “شرکت‌های قدرتمند چگونه سقوط می‌کنند” و “مدیریت شرکت‌ کوچک تا متوسط” نوشته است و به عنوان نویسنده ی مشترک در کتاب‌های پرفروش دیگر همچون “انتخاب عالی” و “ساختن برای ماندن” بوده است . در اینجا وی به دنبال یافتن این سوال است که “آیا یک شرکت خوب قابلیت تبدیل شدن به یک شرکت عالی را دارد و اگر اینگونه است ، چطور ؟“.

چکیده ی کتاب از خوب به عالی 

اساس فرمول “از خوب به عالی” او همچنان به قوه ی خود باقیست اما چیزی که جالب است این است که تعداد زیادی از شرکت‌هایی که او و همکارانش عالی مطرح کردند بی دوام بودند . دلیل آن چیست ؟ قطعا ، اساس خوب به عالی کالینز ، معرفی روش های مدیریت درست می باشد ،  استخدام افراد لایق ، تعیین نمودن هدف خود ، متمرکز شدن بر روی نتایج و اتخاذ تصمیمات سخت . با این حال عوامل غیرقابل پیش‌بینی یا غیرقابل تشخیص ، مثل کاغذبازی اداری مشکل ساز ، خودشیفتگی مدیرعامل ، بازارهایی که قابل پیش‌بینی‌ نیستند و تحول اقتصادی ، قادر است موجب سقوط تعداد زیادی از شرکت‌های موفق شود . آنها از عالی به خوب ، به بد و به خروج از تجارت پیش می روند . 

شکست خوردن یا پیشرفت کردن

آن دسته از کتاب‌های خیلی معروف کالینز همگی ارائه دهنده ی یک موضوع مشترک هستند . کسب و کارها چگونه و به چه دلیل منجر به شکست می‌ شوند یا پیشرفت می‌کنند . این حیطه ‌ی مطالعاتی اوست و بنا به بررسی ها تحقیقاتی عمیقی است که روی عوامل تقویت‌کننده یا تضعیف کننده‌ی کسب و کارها انجام داده است . همانگونه که تمایل دارید ، کالینز همانند یک مشاور کسب و کار برایتان می‌نویسد . خوانندگان ، که احتمالا سبک ساده ی او برایشان لذت بخش است ، به دنبال  کسب  و کار می باشند . اما نوشتار ساده‌ی همیشگی او این قابلیت را ندارد که او را از نوشتن جملات مختصر به‌یادماندنی و اندیشمندانه دور نماید ، مانند “ممکن است توانایی خرید راه رشد خود را داشته باشید ، اما راه عالی بودن را قطعاً نمی‌توانید” هر شخصی که در پی یافتن ایده‌هایی به منظور ساختن یک سازمان عالی رتبه با فرهنگی همسو می‌باشد قادر است با روش کالینز در تفکر و ارائه اطلاعات ، دانش به دست آورد .

هزار و چهارصد و سی و پنج

کالینز و محققانش ۱۴۳۵ شرکت “فرچون ۵۰۰” را الک نمودند تا شرکت‌هایی طبق فاکتورهای مطالعه‌شان که برای عالی بودن هستند را پیدا کنند . فاکتورها این بود “بازده کم یا زیاد سهام تجمعی ۱۵ ساله در بازار سهام عمومی ، که از سوی یک نقطه انتقال نشانه‌گذاری شده است ، بعد بازده تجمعی که در طول ۱۵ سال حداقل سه برابر بازار شده باشد” . این یازده شرکت موفق شدند در سال ۲۰۰۱ رتبه به دست آورند : آبوت ، سیرکیت سیتی ، فانی می ، ژیلت ، کیمبرلی کلارک ، کروگر ، نوکور ، فلیپ موریس ، پیتنی بوویس ، والگرینز و ولس فارگو . محققان این شرکت‌ها را به طور مستقیم با ۱۱ شرکت شبیه به هم در همان صنعت با همان میزان دارایی‌ها و چالش‌ها قیاس نمودند که موفق به عالی شدن نشده بودند . آنها یازده شرکت برنده خود را با شش شرکت که برای مدتی در رتبه عالی قرار داشته‌اند اما نتوانستند آن را حفظ ‌کنند هم ، مقایسه نمودند . این محققان یک تحلیل عمقی جداگانه برای هریک از شرکت های عالی استفاده کردند ، شامل مصاحبه‌هایی با مدیران و مدیرعامل‌ها و بررسی دقیق سوابق مالی شرکت ، دستاوردها ، طرح‌های جبرانی ، روش های کسب و کار و فرهنگ شرکت . محققان اقدام به حذف معیارهای خنثی در تحقیقشان کردند . به طور مثال ، وجود یک مدیرعامل قهرمان و مشهور ، آن شرکت را تبدیل به یک شرکت عالی نمی‌کند و پاداش مدیراجرایی هیچ ارتباطی با چیزهایی که شرکت به دست آورده ، ندارد . 

کالینز ، در سه مرحله‌ از توسعه شرکت ، مسیر خوب به عالی را به ‌عنوان “روند رشد بعد از موفقیت” مطرح کرد . مرحله نخست ، “افراد بانظم” ، نیازمند “سطح پنج رهبری” می باشد ، رهبرانی که دارای تلاش و پشتکار حرفه‌ای می باشند و تواضع دارند ، افرادی که چیزهایی که شرکت به دست می آورد برایشان نسبت به موفقیت فردی در الویت قرار دارد ، مسئولیت پذیر هستند و جانشینان عالی را انتخاب می کنند . مرحله دوم ، “افکار بانظم” ، نیاز به رهبرانی دارد که “در مقابل حقایق ناخوشایند مقابله می‌کنند” . کالینز در اینجا بیان می دارد ، مدیران اجرایی می بایست سوالات سخت مطرح کنند ، تصمیماتی اتخاذ کنند که مبتنی بر واقعیت است  و حقیقتی که از این چهار قانون به دست می آید را قبول کنند “با سوال‌ها رهبری نمایند ، نه با جواب ها“ ؛ “در مکالمات و مذاکرات مشارکت داشته باشند نه اینکه آنها را اصلاح کنند” ؛ “بررسی ها را بدون سرزنش کنترل و اداره نمایند” ؛ و “مکانیزم‌های پرچم قرمز به وجود آورند” به این منظور که داده‌هایی را که نباید نادیده انگاشته شوند ، هشدار دهد . در مرحله‌ سوم کالینز ، یعنی “رفتار بانظم” ، شرکت‌ها “فرهنگ نظم و انضباط” را القاء می نماید . معمولا استارت‌آپ‌های موفق به سیستم های پرخطری وارد می‌شوند . او بیان می دارد ، در ابتدای کار ، خلاقیت و اشتیاق موجب تقویت رشد می شود . ولی رشد مستلزم اقدامات منظم ، به وسیله ی کارمندان قوی ، پیشرفت آرام آرام تولید و سیستم‌های شرکتی می باشد ، همه ی چیزهایی که اجازه نمی دهد خلاقیت بروز کند که در مرحله ی‌ اول عامل به وجود آمدن این تشکیلات بوده است .

توصیه ای که کالینز می کند این است که به جای درگیر شدن در این شرایط دشوار ، اقدام به ایجاد یک بستر مدیریتی منظم نمایید و خلاقیت را بر اساس آن رشد دهید . عالی بودن را نه استراتژی و نه فناوری و نه دارایی‌ها مورد تضمین قرار نمی دهد . شرکت‌های عالی در صنایع معمولی پیشرفت می کنند . عالی بودن در نتیجه ی رویدادهای عظیم افتتاحیه ، برنامه‌های انگیزشی یا تغییرات مدیریتی ایجاد نمی شود . کالینز دریافت که تبدیل از “خوب به عالی” در نتیجه‌ یک سیستم‌ پیشرفت دقیق و درست بعد از یک جهش مثبت می باشد . این پروسه مطابق “چرخ لنگر” عمل می‌کند ، یک قاعده‌ کل نگر است از “تلاشی تجمعی که در یک مسیر ثابت استفاده شود“ .

چرخ لنگر و چرخ معکوس 

هنگامی که مدیرعامل ، “آلن وورتزل” در سال ۱۹۷۳ شرکت “سیرکت سیتی” را در دست گرفت، این شرکت در حال ورشکستگی بود . او و تیمش ایده‌ انبارهای خرده فروشی شرکت را به تدریج توسعه دادند . در اواخر دهه هفتاد ، تغییراتی در سیستم پخش صدای سنتی خود ایجاد کردند و فروشگاه‌های لوازم الکترونیکی خود را تبدیل به مرکز خرید نمودند . این ایده‌ی مراکز خرید خوب پیش رفت و در دهه‌های هشتاد و نود با سرعت بیشتری جلو رفت . الگوی سیرکت سیتی برای توسعه و رشد ، نشان دهنده ی یک الگوی خوب به عالی می باشد . موفقیت آن در نتیجه ی ساخت آرام آرام ، تاثیر تجمعی پیروزی‌های کوچک و تصمیم‌گیری‌های خوب در طول زمان می باشد . این شرکت هیچگاه رشد شدید یا “لحظه‌ی معجزه‌آسا” ، مثل یک رشد دگرگون کننده ، را تجربه نکرده است . این الگوی ثابتِ “بساز و پیشرفت کن” را می‌توان با یک چرخ لنگر که موجب شتاب می شود ، مقایسه نمود . این “اثر چرخ لنگر” مدور است و مطابق “تجمع تلاش به کار گرفته شده در یک مسیر ثابت” ایجاد می گردد . شرکت‌هایی که کالینز با شرکت‌های سهامی خوب به عالی قیاس نموده است اما دارای رتبه‌ای نیستند ، به چرخه‌ی معکوس وارد شده‌اند . آنها طرح‌های “معجزه آسای” جدید را شروع می‌کنند و سعی دارند با دستاوردها یا ادغام‌ها موفقیت را خریداری کنند و دستخوش تکرار در تجدید ساختار و تغییر رهبری می گردند .

ایده خارپشت چیست ؟

یک حکایت یونانی است که در خصوص مبارزه روباه با خارپشت است . روباه مکار ، باهوش و زیرک است ؛ خارپشت سنگین و آهسته . اما اهمیت ندارد که روباه در حمله تا چه اندازه زرنگ است ، زیرا خارپشت همانند توپ خاردار روی زمین غلت می زند . در آخر هم روباه پا به فرار می گذارد و شکست می خورد . خارپشت می تواند نقاط قوت خویش را شناسایی کند و به آنچه که در انجام دادن آن خوب است قانع می شود . شرکت‌های خوب به عالی همانند خارپشت می باشند ، بر هر چیزی که در آن نسبت به هر سازمان دیگری بهترین هستند متمرکز می شوند . به طور مثال والگرینز بین سال‌های ۱۹۷۵ تا ۲۰۰۰ شرکت اکرد ، توانست با استفاده از نظم و ثبات و تمرکز بر ایده‌ی خارپشتی ، یک داروخانه زنجیره‌ای رقیب ، را مغلوب کند .

والگرینز در تلاش بود که جزو در دسترس‌ترین داروخانه آمریکا باشد . نقاطی که بیشتر در آنجا رفت ‌و آمد می شد را برگزید و ایده‌ی خدمات سواره‌ی تحویل سریع نسخه را برای بار اول ایجاد نمود . والگرینز تمرکز خود بر خدمات آسان را به منظور افزایش “انتفاع در هر بار مراجعه مشتری” با هم ترکیب کرد . تعصبی که او در این دو زمینه داشت موجب تقویت و رشد او شد . کالینز بیان می کند ، شما هم ، می‌توانید ایده‌ی خارپشتی خود را بیابید .

شما در انجام چه کاری بهتر از شرکت های دیگر عمل می کنید ؟ چگونه پول کسب می کنید ؟ قدم هایی که یک سازمان هم جهت با ایده‌ی خارپشتی خود برمی‌دارد نیز به دستاوردهای بزرگ و هم کوچک منتهی می‌شود . این پیشرفت‌ها سابقه‌ای از نتایج قابل رؤیت ایجاد می‌کنند که به تمامی افرادی که با آن درگیر هستند انرژی می دهد . کارمندان با انگیزه و متحد چرخ لنگر را محکم‌تر و سریع‌تر به چرخش در می آورند تا جایی که شرکت پرقدرت و پرشتاب جلو برود . در مسیر عالی بودن ، چرخ لنگر به دلیل ثبات و تعهد در تمرکز روی ایده‌ی خارپشت شتاب به وجود می آورد .

هدفمندی

برخی اوقات زبان استادانه‌ کالینز قادر به تحت تاثیر قرار دادن اکتشافات آموزنده ، هدفمند ، غیراحساسی و کاربردی او می باشد . کالینز دنباله روی یک زمینه یا تئوری خاص نیست . برعکس تعداد زیادی از نویسندگان دیگر ، برند کالینز به خودش تعلق ندارد . وی به دلیل تحقیقات دقیق روی سوالاتی که مورد بررسی قرار می داد و دادن جواب های خوش بینانه اش ، بدون اینکه دیدگاه شخصی خود را مدنظر قرار دهد ، یک نویسنده پرفروشی است که بسیار با ارزش است . این یک روش نادر و مناسب است .  

 

برای دیدگاه کلیک کنید

رویدادهای ارز دیجیتال

طبق قانون کپی رایت تمامی حقوق این آکادمی هلاکوئی برای این شرکت محفوظ می باشد.