یاد بگیریم

علل دوری از شغل مورد علاقه

6E0B9E8B 5A66 4384 B7EF DF0E1E04B361 - علل دوری از شغل مورد علاقه

دارا بودن شغل یکی از نیازهای روزمره انسان می باشد که بایستی جهت تهیه مایحتاج روزمره خود و همچنین دستیابی به موفقیت ، اهداف ، شادی‌ها ، سلامتی و … آن را انجام دهیم . ولی در این بین کسی می‌تواند بهترین نتیجه و اثر را به دست آورد کار به خود علاقه مند باشد و خود لذت ببرد و همچنین با تمام وجود به آن مشغول باشد . اما باز افرادی هستند که به سراغ کارهایی می‌روند که اصلا علاقه‌ای به آن ندارند که در این بین این سوال به وجود می آید که چرا شغل دوست داشتنی خود را انجام نمی‌دهیم ؟ در ادامه به بررسی دقیق‌تر این موضوع می‌پردازیم تا با علل بروز این مشکل آشنا شویم .

 

علل دوری از شغل مورد علاقه

هر فردی استعدادها و علاقه‌های خاصی دارد و این در میان همه متفاوت است . در این حال تقریبا همه ما به صورت واضح می‌دانیم به چه کارهایی علاقه داریم و آنها را نیز در برخی از مواقع انجام می‌دهیم . ولی شغل اصلی خودمان را چیز دیگری انتخاب کرده‌ایم . به عنوان مثال ؛ کسی که دوست دارد مهندس شود روانشناسی را بنا به مواردی شغل خود انتخاب کرده است . در دنیا تعداد اندکی از افراد هستند که موفق شده اند شغل مورد علاقه خود را داشته باشند . برای مثال ثورتمند‌ترین افراد نیز در ابتدا شغل‌های متنوعی را تجربه کرده‌اند که شغل‌های بعدی آنها هیچ ارتباطی با اولین شغل افراد موفق جهان نداشته است . برای اینکه بدانیم چرا این اتفاق برای اکثر افراد افتاده است در ادامه مواردی را که قرار دادیم بررسی نمایید .

 

1. اطلاعی از استعداد و علاقه‌های خود نداریم

این تقریبا برای همه ی افراد صادق است . افراد بسیاری هستند که حتی در حین بزرگسالی نیز نمی‌دانند چه علاقه و استعدا‌دهایی دارند . این از بزرگترین درس‌های زندگی است . ولی ، افسوس که هیچ وقت به ما در هیچ کجا چون مدرسه که محل کشف علایق و شکوفایی ما است آموزش و راهنمایی داده نشده است . اکثر ما ایرانی‌ها همیشه به دنبال درآمد و پول بوده‌ایم و موفقیت در زندگی برای ما در پول و ثروت خلاصه شده است . درست است که این می‌تواند در دسته اولویت‌های زندگی باشد ولی ، علاقه مهمتر است و با آن می‌توانیم حداکثر نتیجه را از خود بدست آوریم . ما همیشه علاقه‌های خود را در دفترچه‌های کنکور جستجو کرده‌ایم تا بعد از آن در شغلی که هیچ علاقه‌ای به آن نداریم مشغول به کار شویم .

شناسایی علایق و استعداد‌ها

برای اینکه بتوانیم استعدا‌دها و شخصیت خود را بهتر بشناسیم انواع تست‌ها وجود داشته و مفید هستند . ولی ، اینها به راحتی نمی‌توانند کافی باشند و به آنچه می‌خواهیم برسانند . چرا ؟ چون تا حد ممکن ساده شده و مواردی چون تجربه‌های گذشته ، تاثیرت محیط و … که فرد در آن رشد کرده است را در نظر نمی‌گیرند . در طرف دیگر شما خودتان هستید که باید به این سوال‌ها و تست‌ها جواب دهید . یعنی شما باید به درون خود سری بزنید و با کند و کاو بتوانید علاقه و استعدادهایتان را کشف کنید .

حالا بگویید که چه کاری برای شما لذت به همراه دارد ؟ شما چه مواردی را به عنوان تفریح می‌دانید ؟ اینها و بسیاری از سوالات دیگر می‌توانند به شما در پیدا کردن استعداد و علاقه‌ها کمک کنند . ( در نظر داشته باشید شما می‌توانید هم استعداد و علاقه را با هم داشته باشید. بر همین اساس ما در بالا با هم بیان کردیم. یعنی شما برای مثال ؛ می‌توانید هم به کسب و کار اینترنتی علاقه داشته و در کنار آن، در ورزش هم استعداد داشته باشید ).

2. شغل خود را بنا به معیارهای دیگران انتخاب نکنید

یکی از پاسخ‌هایی که در جواب سوال چرا شغل دوست داشتنی خود را انجام نمی‌دهیم ؟ می‌توان گفت این است که بیشتر ما بر اساس معیار‌های دیگران شغل و حرفه خود را انتخاب می‌کنیم . بیشتر ما شغل خود را از مسیری انتخاب می‌کنیم که از میان مدرسه و کنکور عبور می‌کند . ما در دبیرستان خیلی تحت تاثیر باورهای دیگران و انواع معیار و باورهای اجتماعی قرار می‌گیریم . حتما دیده‌اید و یا پیش آمده است که ببینید والدین اکثر دوست دارند فرزندانشان دکتر و یا مهندس شوند و اصلا به استعداد و علاقه آنها کاری ندارند . در سنین نوجوانی آنقدر پخته نیستیم و استقلال فکری نداریم که راه خود را بدون مشکل پیدا کنیم تا کار مورد علاقه‌ای را برای آینده دنبال کنیم . این موارد در اینجا تمام نمی‌شود و در سال‌های بعدی نیز موانع رسیدن به شغل مورد علاقه نیز ادامه خواهد داشت .

3. از اینکه همرنگ جماعت نباشیم می‌ترسیم

افراد کمی هستند که در سن بلوغ بتوانند مسیر شغل خود را تغییر دهند . زیرا ، اگر ما بخواهیم به دنبال علاقه‌های خود برویم اکثر باعث می‌شود در مقابل باورهای اطرافیان و جامعه بایستم . ما در صورت انجام دادن این کار که بهترین راه است توجه افراد را به خود جلب می‌کنیم و ممکن است افراد ما رو عجیب و غیر عادی بدانند . همین می‌تواند باعث ایجاد ترس در وجود ما شود . برای همین ما به جای رفتن به سمت علایق ترجیح می‌دهیم که همان راه همیشگی را دنبال کنیم . این همرنگ بودن ممکن است برای مدتی برای جلوگیری از ترس شما را در منطقه راحتی قرار دهد . اما ، در روزهای بعدی بسیار گران تمام می‌شود . بر همین موضوع آرتور شوپنهاور در رابطه با عوامل موثر در ایجاد خوشبختی می‌گوید :” ما افرادی هستیم که نیمی از شخصیت خود را در راه تلاش برای شباهت به دیگران از دست می‌دهیم” .

ما از همان کودکی به نوعی خود واقعیمان را دفن می‌کنیم . زیرا ، تحت تاثیر ارزش‌های سنت و اجتماع قرار می‌گیریم . این تاثیر‌ها ما را کپی یک انسان قابل قبول اجتماع در می‌آورد . شاید الان در این فکر باشید که انسان موجودی اجتماعی می‌باشد ، درست است . اما ، این دلیل به داشتن معیارهای یکسان برای همه نیست . شما اگر می‌خواهید به علایق و استعدادهای خود دست پیدا کنید ، بهتر است قوی باشید و به نظر دیگران توجهی نداشته باشید و به سمت هدف خود بروید .

۴. ترس از شکست

کاری که حال مشغول انجامش هستیم برخلاف اینکه به آن علاقه‌ای نداریم باز برایمان فایده و غنیمتی دارد . اگر ما آن را رها کرده و به سمت کار دیگری برویم ممکن است شکست بخوریم و این کار و موقعیت فعلی را نیز از دست بدهیم . پس چه باید کرد ؟ بهترین کار این است که کم کم مسیر را تغییر دهیم تا شکست خود را کمتر کنیم . برای شروع بهتر است شغل فعلی را ادامه داده و در کنار آن به شغلی که مورد علاقه ما است به صورت پاره وقت بپردازیم . با این کار وقتی فهمیدیم کاری که شروع کردیم ثابت و می‌تواند ما را راضی کند، کار فعلی را رها کنیم .

پس چون در حین شروع کاری جدید شکست به نوعی پیشگیری ناپذیر است . بهتر است مدیریت شکست را یاد بگیریم . ما با استفاده درس‌هایی از اشتباهات می‌توانیم مسیرمان را اصلاح کنیم و موفقیت خود را حتمی کنیم . این را فراموش نکنید که شکست موقت بهتر از شکست دائمی از شغلی است که دوست نداریم .

5. ترس از موفقیت

چرا شغل دوست داشتنی خود را انجام نمی‌دهیم ؟ ترس از موفقیت یکی از علل دوری از شغل مورد علاقه می‌باشد . این عنوان شاید به نظر ما کمی عجیب باشد . ولی ، واقعا امکان‌پذیر است و چنین علتی وجود دارد . برای مفهوم بهتر با این سوال‌ها شروع می‌کنیم . بر فرض شما با رسیدن به موفقیت‌های بزرگی به انسان بزرگی تبدیل شدید . اگر واقعا در این جایگاه باشید چه احساسی خواهید داشت ؟ با اینکه هر کسی با استعداد خاصی به دنیا می‌آید چرا فقط برخی از افراد می‌توانند استعداد را شکوفا و با آن به موفقیت برسند ؟

نظریه مازلو در رابطه با ترس از موفقیت

آبراهام مازلو روانشناسان انسانگرا تحقیقاتی انجام داده است و برای سوال‌های بالا دلیل آورده است . این دلیل با نام عقده یونس مشهور است . زیرا یونس پیامبر که هم در قرآن و هم در انجیل از او نام برده شده است از بازرگانان کم جرات بود . یونس برای ماموریت مهم توسط خداوند که به او داده شده بود مقاومت کرد . در این جا دلیل آبراهام مازلو با نام عقده یونس به ترس از بزرگی از سرنوشت واقعی اشاره دارد . مازلو می‌گوید :” هر انسانی همانطور که از شکست ترس دارد از بزرگی و موفقیت نیز ترس دارد . ما از اینکه به سمت هدفی بزرگ برویم می‌ترسیم. بر همین اساس ، به سمت هدف‌های عادی که به آنها علاقه خاصی نداریم می‌رویم . ما انسان‌ها در زندگی تجربیاتی داشته‌ایم که در آن متوجه توانایی‌های خود شده‌ایم” . در این مورد آبراهام مازلو می‌گوید : ” ما در حین مشاهده این توانایی‌ها به خاطر ترس ، حیرت و ضعف به لرزه می‌افتیم” .

این که ما برای تحقق نبوغ ذاتی و کار کردن در حد کفایت ترس داشته باشیم واقعا یک مورد غمناک است . چرا که با انتخاب این راه از تمامی فرصت‌ها کناره‌گیری می‌کنیم . افرادی زیادی هستند که فقط به خاطر اینکه زیاده خواه به نظر نرسند از جستجوی موفقیت پرهیز می‌کنند . باید توجه داشته باشید این می‌تواند یک دلیل داشته باشید و آن هم فرار از تلاش است . به همین دلیل هدف‌های کوچکی را برای خود در نظر می‌گیریم .

6. اهمیت پیگیری علایق و استعدادها

هر کسی در زندگی یک هدف مشابه دارد و آن داشتن زندگی شاد و ساده است . همین باعث می‌شود درستی انجام کار مورد علاقه را بدانیم . اما ، از سوی دیگر هر یک از ما دارای استعدادی خاص هستیم و زمانی که برای شکوفایی آن تلاش می‌کنیم با لذت و شادی پاداش دریافت می‌کنیم . اما ، اگر این کار نکنیم به جای لذت و شادی به ما افسردگی ، دل مردگی و … میرسد و این همانند هشداری برای ما است تا بدانیم که راه خود را اشتباه انتخاب کرده‌ایم . اگر می‌خواهید به جامعه خود خدمت کنید ، تنها یک راه دارید و آن هم انجام کاری با حس شادی و لذت است . چرا که همین لذت و شادی باعث می‌شود بر هر مانعی غلبه کنید . همچنین اگر ما به سراغ کار مورد علاقه خود برویم انگار به تفریح مشغول هستیم و مانند کارهایی چون جان کندن و سخت کاری نمی باشد .

7. شغل ناخوش‌‌آیند خطراتی دارد

من کسی بودم که نتوانستم شغل مورد علاقه خودم را پیدا کنم و به اجبار خانواده و به خاطر مواردی چون نداشتن پول مشغول به انجام کاری شدم که اصلا علاقه ای به آن نداشتم . به خاطر همین همیشه ناراحت و در حال غر زدن بودم و به نوعی با خودم شکایت داشتم . یعنی کاملا ناراضی بودم . ناراضی بودن آنقدر اذیتم می‌کرد که روزی تصمیم گرفتم سراغ علاقه‌های خودم بروم . برای همین با تلاش الان در مسیر علاقه‌های خودم هستم . این تغییرات باعث شد به نوعی احساس زنده بودن کنم و از زندگی لذت ببرم . اما دوست نزدیکم به خاطر معیارهای اجتماعی کاری را انتخاب کرد که اصلا علاقه‌ای نداشت . یعنی او به خاطر رشته تجربی به رشته ریاضی روی آورد و همین باعث شد آنقدر حسرت بخود تا در سن 40 سالگی به علت خودخوری‌های و فشارهای درونی بر اثر حمله قلبی جان خود را از دست دهد .

در این بخش دلایل مختلفی برای اینکه چرا شغل دوست داشتنی خود را انجام نمی‌دهیم ؟ ارائه شد تا شما عزیزان بتوانید با مطالعه این موارد و اطلاع از آنها بتوانید به شناخت علایق خود در حوزه کاری بپردازید . با در پیش گرفتن راه علایق کاری و شغلی خود می‌توانید در مدت زمان کمی به قله‌های موفقیت برسید .

 

برای دیدگاه کلیک کنید

پاسخ بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 − 3 =

رویدادهای ارز دیجیتال

به بالا